قسمت اول این نوشته کاملا احساسی و نظری شخصی است و از این جهت ارتباطی با بخش دوم ندارد.
نمی دونم چطوری حرف ها و فکرهایی که توو ذهنم هست رو می خواهم روو صفحه بیارم! اصولا چندان حوصله ی این کار رو هم ندارم. اما یک جور احساسی در من هست که شاید ساده ترین راه توضیحش کلمه ی ادای دین! هست. البته به راستی دینی نیست اما فعلا برای من این راحت ترین نوع بیان بود.
هفته ی گذشته وقتی عکس های گلشیفته فراهانی رو به قول متخصصین، روی فرش قرمز هالیوود دیدم، خوب به طبع خوشحال شدم که یک زن ایرانی، از فضای بسته ی اون مملکت _ نسبت به روابطش با دنیای باز، به خصوص در زمینه هنری_ وارد قدر قدرت ترین پایگاه و مهد سینمای جهان شده است. تنها چیزی که در مورد اون دو سه تا عکس معمولی نظر من رو جلب کرد، سادگی بیش از اندازه ی این خانم جوان هنرمند بود؛ سادگیش در آرایش موهاش، آرایش چهره اش، لباسش و زیور آلاتی که استفاده کرده بود. در واقع در اون عکس ها ایشون از سادگی و صداقت یک فرشته رو به نمایش گذاشته بودند.
راستش کمی شکه شدم! با خودم فکر کردم حتی منی که توو این خط ها نیستم بیشتر می تونستم بدونم خودم رو چطور با استایل هنرپیشگان تراز اول دنیا از نظر آرایش مو و انتخاب نوع لباس جور کنم. چقدر این خانم هنرمند نسبتا زیبا چهره، بیش از حد ساده است، منظورم از لغت ساده در این جمله، از نظر نگاهش به دنیای باز بود. ایشون نکرد یک لباس شیک و رسمی از یکی از طراحان به نام رو انتخاب کند! منظور من ابدا این نبوده و نیست که لباسش آستین داشته باشد یا بلند باشد، منظورم دقیقا یک لباس در حد دیگر ستارگان بود. به هر حال یک کم به نظرم زیاد ایرانی بازی یا حتی ... بازی بود که این تیپی اومد، نه از این جهت که این لباس تنش نازیبا یا بد بود، اگر این لباس رو در یک مهمونی یا مراسم معمولی در هر جای دیگه می پوشید اصلا مسئله ای نبود، اما ایشون در اونجا به دلیل فضای بسته ی مملکت ایران، و نبود هنرمند زن ایرانی در یک چنین جاهای مطرحی، در واقع به نوعی نماینده ی تمامی ستاره گان زن ایرانی بودند، و من شخصا ترجیح می دادم ایشون با لباس بسیار چشمگیرتر و گران قیمت تری در همچو جایی که چشم جهانیان بهش دوخته می شد، ظاهر بشه و اعتبار تازه برای تمامی زنان دیگر ایرانی که زیر اون چاقچول های سیاه شیطانی، به جبر زندانی هستند، به ارمغان می آورد.
در جایی مثل هالیوود و در چشم علاقمندش، به معنی واقعی از ابعاد بسیاری، عقل توو چشم کسانی است که دنبالش می کنند. به همین دلیل دوست داشتم ایشون هزینه ی بیشتری برای آرایش مو و لباس و باقی ظواهر می کرد.
با خودم فکر کردم الان اگر نظر دیگران رو ببینم لابد خیلی ها به این موضوع اشاره می کنند که چرا این خانم در حد فلان ستاره زن رسمی نپوشید و یک ست برلیان استفاده نکرده و از این حرف ها، اما چنان از خوندن نظر دیگر ایرانیان دچار شک و تاسفی شدم که باورش برام خوش آیند نبود. نه تنها کسی در این حد که من گفتم نبود، اوکی اصلا به بی خیال، که اونهایی که عکس ها رو دیدند این درک رو نداشتند که این چه معنی میده، ولی چیز دردناک است این بوده که تعداد قابل توجهی به طرزی احمقانه اومدند گفتند این چرا لباساش اسلامی!!! نیست. اوه خدای من! چه باور نکردنی. تو، جوونی که اینقدر سواد داری که با اینترنت سر و کار داری. اینقدر شعور داری که به سایت های خبری خارج ایران سربزنی، مطمئنا از اون جوون هایی هستی که اگر دختری با نیم کیلو آرایش روو صورتت از خونه بیرون میری. اگر پسری از موهات ژل و روغن میچکه توو خیابون که راه میری، اونوقت اومدی میگی این چرا لباسش اسلامی! نیست. به قول یکیشون میگفت ناموس!! مرد ایرانی.(به اینجا مربوط نمیشه، اما دلم می خواست به اون مرتیکه بگم: تو اگر ناموس داشتی، نمی گذاشتی دخترهای بی گناه مملکتت رو امر به معروفی ها ببرند و توو بازداشتگاه ها بهشون تجاوز کنند و بعد بکشنشون.)
به راستی حکومت جمهوری اسلامی در این سی ساله عجب چشم اکثریت رو بسته و میدان دید رو کور و تک بعدی کرده! یک نظام توتالیتر مذهبی به معنی واقعی کلمه. چنان بر ذهن این مردم اثر گذاشته که هِر را از بــِر تشخیص نمی دهند. از دید اونها فقط و فقط همون یک تصویر که بهشون نشون دادن درست است و ولاغیر! اصلا حالت دیگری از زندگی رو نمی شناسند و وقتی بر حسب اتفاق یک تصویر متفاوت جلوی چشمشون میاد، بدون هیچ درک و دانشی فقط تقبیحش می کنند.
علاقمندی ندارم که به ادامه ی این بحث بپردازم، چرا که مدت های مدیدی است به این موضوع پی بردم، برای کسانی که چیزی سرشون نمیشه و تک بعدی هستند، توضیح دادن درستی ها، در ابعاد کوچک یک نفره، کار بیهوده ای است و جز هدر دادن وقت و انرژی هوده ای ندارد. برای اون دسته ی با شعور هم نیازی به توضیح نیست که خود می بینند و می دانند و اندوهگینند برای جهل هم وطنانشان.
برای خانم گلشیفته آرزوی موفیقت روز افزون در کارهای هنرشون می کنم و برای عدم مصاحبه با رادیو امریکا به ایشون تبریک میگم که از بسیاری باشعورتر عمل کردند.
****
یک مطلبی هست که مدت ها علاقمند بودم راجع بهش بنویسم، و حالا که خیلی بی ربط به موضوع نیست هیمینجا مطرحش می کنم.
از جایی که یکی از مشخصه های عامه ی آمی مردم، در تمامی جوامع، پذیرش آن چیزهایی که نظام قدرمتمند می خواهد بهشون بقبولانه، و اونها هم بدون اینکه به دنبال اصل و درستی موضوع بروند از سر نفهمی و تنبلی آن را می پذیرند؛ کشور ایران هم از این موضوع به هیچ روی مستثنا نیست.
مسئله ی حجاب زن، در دین اسلام، که بعد از انقلاب ایران به زور در حلقوم ملت فرو کردند و جاهلان اون رو مشخصه ی لازمه ی زن مسلمان می دانند. علاقمند هستم خیلی به اجمال به اون هایی که بر این اعتقاد هستند بگویم، حجاب ابدا لازمه ی زن مسلمان بودن نبوده و نیست. لااقل در قران که کتاب این دین است چنین بیان نشده. در دین اسلام یعنی در کتاب مسلمین _ قران _ حجاب نشانه ی زن مومنه ی مسلمان است، و البته ترجیح دارد. اما هرگز در هیچ کجای این کتاب مقدس برای مسلمین نیامده که زن مسلمان باید حجاب بر سر کند تا مسلمان خوانده بشه. همانطور که در سرتاسر جهان، زنان مسلمین خود را مسلمان می دانند و بسیاریشون ابدا حجاب ندارند. این مغلطه ای از سرپدرسوختگی است، که برای مقاصد صددرصد سیاسی و مردسالار در ایران، حجاب رو برای زنان به اسم اسلام، اجباری کردند.
در دین اسلام یکی از گناهان کبیره غیرقابل چشم پوشی، نسبت کذب دادن به کلام خدا و پیامبرش هست، سران دولت ج.ا. سی سال است که چنین کذبی به نص صریح خدا و رسولش نسبت دادند و همچنان بر ولی مسلمین بودن خود پای می فشارند.
پ.ن. این پی نوشت رو برای کسانی می نویسم که قصد دارند از دید کوته بین و جاهل خود با این نوشته مقابله و مخالفت کنند. و مسلما مربوط به دوستان فهیمم نیست. نویسنده ی این سطور سابقا، مفصل ترین تفسیر قران _تفسیر بیست جلدی المیزان_ رو به طور همزمان و مقایسه ای با تفسیر دیگری مطالعه کرده و بر مطالبی که در مورد دین اسلام می نویسد تسلط دارد. پس در اینجا، لاف بی سوادی بیجا نزنید. توهین های احتمالی به مقدساتتون حواله میشه، در نتیجه، مودب باشید.