*** در مسیر زندگی ***

بی سر زمین تر از باد*** سابق***
 
عشق..
ساعت ۱٠:٢٤ ‎ب.ظ روز یکشنبه ٢٩ آبان ۱۳۸٤  

 

عشق را باید درک کرد، نه عشق جسمانی یا روحانی؛ بلکه تنها خود عشق را. یعنی دلباخته ی پرندگان، درختان، گلها، آموزگاران و والدین خود بودن و برتر از همه اینها باید به انسانیت عشق ورزید؛ عشق پدیده ایی واقعی است، امری عاطفی و چیزی که درباره اش به شکوه و گلایه برخیزیم و  پیرامونش دچار احساسات شویم نیست. در عشق اصلا جایی برای احساسات نیست.
ذهن میتواند احساسات و امیال را دنبال کند، اما نمیتواند به پیگیری عشق بپردازد؛ عشق باید خود به ذهن روی کند و هنگامی که عشق آنجا باشد، در ذهن جدایی وجود نخواهد داشت و ذهن، عشق را به عشق حسی و عشق معنوی تقسیم نخواهد کرد؛ عشق فقط عشق است.
 نکته شگرف درباره ی عشق همین است: عشق تنها کیفیتی است که موجب فهم کل تمامیت هستی میشود.

                                                                        فرازی از بيانات کريشنامورتی

پ.ن.۱: جواب يکی از خواننده های عزيزم؛                                                         مطالبی که در اين بلاگ ميخوانيد، از هر گوينده ايی باشه حتما اسمش زير مطلب ذکر ميشه و درصورتی که ندونم گوينده اش کيه، مينويسم ناشناس.  اگر نوشته خودم باشه زيرش اسم کسی ذکر نميشه. 

پ.ن.۲: ماآنيم منتظرم...



 
 
ساعت ٥:٤٧ ‎ب.ظ روز جمعه ٢٧ آبان ۱۳۸٤  

وقتی که خواستی بلالی برات آماده کنم

گفتی:"بلال رو فقط آب نمک خورده دوست دارم."

و من حیران شدم

 چون اونجا

نمکی جز ملاحت چهره ت نبود

اما می دونستم هر آنچه در تو هست

به صورتی دیگر در خودم پیدا میشه

بلال رو که می خوردی

گفتی: "تا بحال بلالی به این خوش نمکی نخورده بودم."

و من خوشحال بودم که اشکهام

 تو رو خوشنود کرده.



 
تضاد
ساعت ۱٢:۳٠ ‎ب.ظ روز پنجشنبه ٢٦ آبان ۱۳۸٤  


آنچه انسان خلق می کند، حاصل غم و تنهایی است
و اما آفرینش طبیعت، نشئه ی شادی و همبستگی.



 
آزمودم عقل دور انديش را .....
ساعت ۳:۳٠ ‎ب.ظ روز چهارشنبه ٢٥ آبان ۱۳۸٤  


اول ميخوام بگم که امروز اولين برف امسال باريد، منم شانسش رو داشتم که در زمان ريزش اين گوهرها که هر کدومشون منحصربفرد هستند زير اين ريزش زيبا تو خيابون باشم.


بعد، دلم ميخواد از يک دوست يه دنيا تشکر کنم. ميخوام بهش بگم: تا حالا عزيز بودی و يگانه‌ ـمثل... ـ، قدر و ارزشت رو ميدونستم؛ اما از حالا بدون که ديگه وصف ناپذير ارجمندی واسه من.بازم مثل... . کسی که باعث بشه زوايای ناشناخته روحم رو بازبينی کنم و در اين سلوک به کشفياتی برسم که موجب شناخت بيشتر خودم بشه، برای من فرای هر ارزش، گرانقدر ه. تو چنين کردی و به من، من رو آموختی، بيش از آنچه تا ديروز ميدونستم.حريف قدرم از دستت نميدم، گو همه عالم دشمن باش.سپاس گذارتم.


حالا ديگه بيشتر از يک جمله کوتاه جا ندارم، چون پست طولانی موجب ملال خواننده است.


در انتقاد از کسی يا اثری:

ملامت و ستايش، اعمالی احساساتی هستند که هيچ ربطی به نقد ندارند
.                  خورخه لوييس بورخس



 
پاسخ
ساعت ۱۱:٢٧ ‎ق.ظ روز سه‌شنبه ٢٤ آبان ۱۳۸٤  

درود

امروز قصد دارم به سوالات يکی از خوانندههای اين بلاگ جواب بدم. اين بزرگوارـ که تا حالا امون داده ، سوالات زيادی پرسيده جواب نگرفته ـ ولی باز هم لطف کرده نظرش رو نوشته، با اين کارش منو وادار کرده که يک پست کامل به پاسخگويی به ايشون اختصاص بدم. اول سوالات رو مينويسم و جلوش تا جايی که ميشه کوتاه! نظر يا جوابم رو ميگم. در ضمن از سوالات آخر که تازه تر هستند شروع ميکنم:

مربوط به پست سهروردی؛ ۱. بازم يه سوال از نويسنده مطلب دارم و اون اينه که آيا خود شما با اين مطلبی که نوشتید موافقيد؟ ازنظر من آنچه که سهروردی گفته درست ه، اما جامع و مانع نيست. در مسائلی که به حيطه علوم انسانی مربوط ميشه نميتونيم مثل علوم رياضی حکم قطعی صادر کنيم، در اينجاست که بحث حد(در چند پست قبل حد واقعيت اومده) پيش مياد و نظريه پردازان اين علوم سعی ميکنند درست ترين ايده را ارائه بدهند نه الزاما ايده صحيح مطلق رو. طبق آنچه که گفتم، ميتونم حالا نتيجه بگيرم که سهروردی هم حرف درستی گفته اما به هيچ وجه کامل نيست و تنها قسمتی از راه رو، اونهم از نوع آرمانيش بيان کرده.  مسلم اينکه رعايت اين توصيه به هيچ روی ضامنی برای يک ازدواج موفق نيست؛ اما اگر بشه در انتخاب اين توصيه رو تا حد امکان مد نظر قرار داد کمک کننده ميتونه باشه.نکات بسيار مهم ديگری در انتخاب همسر وجود داره، که لازم هست پيش از اين شرايط در نظر گرفته بشه. که حالا موضوع ما نيست. به نظر من بهتر هست بگيم، آنچه سهروردی بيان کرده توصيه هاييست راجع به مسايل کاملا مادی در ازدواج. به جا ميدونم که قسمتی از ديدگاه عزيزانی که در اين بحث باهاشون هم نظر هستم رو اينجا بيارم : آقای رادبوی (برای مسائل اجتماعی و روابط انسانی نميتوان نسخه پيچيد!) و خانم يا آقای حباب ( اينی که گفتی زيادی خوب ميشه يه چيزايی تو مايه های ايده آل) . 

به دليل اينکه اين پست طولانی شده و من دلم نميخواد خواننده های گرانقدر بلاگ رو بی حوصله کنم، بقيه سوالاتت رو سعی ميکنم يه وقت ديگه جواب بدم. ميدونم که شما همچنان بزرگوار هستيد.

با سپاس



 
توصیه
ساعت ٩:٢٦ ‎ب.ظ روز دوشنبه ٢۳ آبان ۱۳۸٤  

سن، علم، ثروت و قد.
سهروردی می گوید: برای ازدواج، مرد باید که در این چهار مورد از زن برتر باشد.


فکر میکنم، منظور ایشان برای بالابردن احتمال موفقیت در ازدواج بوده.


 
دانش
ساعت ٧:٠٤ ‎ب.ظ روز شنبه ٢۱ آبان ۱۳۸٤  
در کتاب های تاریخی آمده است که روزی یکی از دوستان سقراط از سروش غیبی پرسید که آیا خردمند تر از سقراط وجود دارد ؟ سروش غیبی پاسخ دارد: نه.
این واقعه سقراط را بر انگیخت تا ببیند که چه چیزی موجب شده تا او خردمندترین انسان باشد؛ در حالی که خود را عالم و دانشمند نمی داند.
سرانجام به این نتیجه رسید که: او خردمند ترین انسان است ، زیرا به جهل خود علم دارد و ادعای عالم بودن ندارد.
از این پس، وی این رسالت را در وجود خود احساس کرد که در جست و جوی حقیقت ثابت و یقینی، یعنی حکمت راستین باشد و به همگان نشان دهد که علم حقیقی یعنی: "علم به این که نمی دانم."

پ.ن. 1:لطفا نپرسید سروش غیبی چیه؟ یا کیه؟ من نمیتونم جواب صحیح بدم. اما ظاهرا در اینجا نماد خداوند است.

2: درفش عزیز جواب آخرین سوالت یه پست نسبتا طولانی میخواد. سعی میکنم جواب بدم بهت.

 
 
ساعت ۱:٢٦ ‎ب.ظ روز جمعه ٢٠ آبان ۱۳۸٤  

سليمان گفت: هيچ چيز تازه ايی بر روی زمين نيست. همانگونه که افلاطون تصور ميکرد: تمام دانسته ها چيزی نيست مگر يادآوری؛ پس سليمان حکم کرد، هر تازگی چيزی نيست جز نسيان.

                                                          فرانسيس بيکن: مقالات ۵۸



 
 
ساعت ۳:۱٦ ‎ب.ظ روز چهارشنبه ۱۸ آبان ۱۳۸٤  

شکوفه ی آلو

تقديم ميکند بوی خود را

به کسی که شاخه را می شکند.

                          بانوی هايکو سرا «چی يو ـ جو»



 
 
ساعت ٤:٥٧ ‎ب.ظ روز دوشنبه ۱٦ آبان ۱۳۸٤  

عظمت ها، شکوه خود را، مديون ظرافت هايند.



 
 
ساعت ٩:۱٩ ‎ب.ظ روز شنبه ۱٤ آبان ۱۳۸٤  

تاریکترین ساعات شب، درست قبل از طلوع خورشید است.

برگرفته از کتاب کیمیاگر اثر "کوئیلو"


ز.ن.: کسانی که علاقمند به تاریخ ایران هستند، میتوانند به زبانی شیوا و خواندنی در وبلاگ کوروش مطالبی ارزنده و حقایق گاه تلخ و گاه باشکوه ایران را بخوانند. اگر متنهای خسته کننده تاریخ رو دیدید به کوروش سر بزنيد تا نظرتان راجعه به متون تاریخی دگرگونه شود.



 
شناخت يک واژه فارسی
ساعت ۱٠:٤٢ ‎ب.ظ روز جمعه ۱۳ آبان ۱۳۸٤  

تينا به معنای خاک، که در زبان عربی طين شده است و در زبان پهلوی (ريشه اصلی زبان  فارسی امروزی) به معنی عشقبازی، ناز و کرشمه بوده است.از همين معناست که ايرانيان اين نام را برای دخترانشان برگزيده اند.



 
 
ساعت ٩:٤٤ ‎ب.ظ روز پنجشنبه ۱٢ آبان ۱۳۸٤  
تن عريان تو بايد مال کسی باشد که، روح عريانش را دوست می داری.

قسمتی از نصیحت "چارلی چاپلین" به دخترش


 
درخواست
ساعت ٢:۳٦ ‎ب.ظ روز چهارشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸٤  

تبریک عیدتان را بر باوردارانش برید
اینجا از بهر خدا
دعای خیری پیشکش کنید
بر مهر و داد زمانه
شاید که خدای
درخواست یکیتان را پاسخ گوید
دردش آرام گیرد و درمان شود.


گرامیان، لطفا این خواهش رو بی پاسخ نگذارید.

 
 
ساعت ۱٠:٥٤ ‎ق.ظ روز چهارشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸٤  

موضوع يا واقعيت، به معنی و مفهوم رياضی، یک حد است.ما دائما به واقعيت نزديک ميشويم، اما هرگز به آن نمی رسيم، آنچه را فکر می کنيم دريافته ايم آن تجسم واقعيت است که ذهن و خرد ساخته است.                                           

                                                     ‌ژان پياژه



 
سقراط
ساعت ٢:٠۸ ‎ب.ظ روز سه‌شنبه ۱٠ آبان ۱۳۸٤  
در مباحثه مهم نیست که من یا شما پیروز شویم،
مهم این است که هر دو بکوشیم تا به حقیقت برسیم.



 
نکته..
ساعت ٧:۱٢ ‎ب.ظ روز یکشنبه ۸ آبان ۱۳۸٤  

بخاطر داشته باشیم :
همیشه در ارتفاعی خاص از زمین دیگر ابری وجود ندارد؛ اگر آسمان زندگیمان ابریست،
به این دلیل است که هنوز روحمان به اندازه کافی اوج نگرفته است. 
                                                                           ناشناسی فرزانه



 
تقديم به دخترکان قالی باف
ساعت ٥:۱٥ ‎ب.ظ روز شنبه ٧ آبان ۱۳۸٤  

به حال جوجه ايی اشک می ريزم، که در قفس سر از تخم بيرون می آورد.



 
 
ساعت ۱٠:٠٩ ‎ب.ظ روز پنجشنبه ٥ آبان ۱۳۸٤  

از همه شما دوستانی که به اینجا سر میزنید سپاس گذارم.
چه شما عزیزانی که زحمت میکشید و وقت ارزشمندتون رو میگذارید برای پیام نوشتن و چه بزرگوارنی که قابل نمیدونند از خواندنشان با خبرم کنند.

من میخواستم چند جمله ایی راجع به پست قبل نظر شخصیم رو بگم اما چند تا از عزیزان حرفهایم را خودشان گفتند .دیگر لازم نیست من تکرار کنم.
فقط اینکه: درسته که اون جمله قشنگه اما نظر من هم با نظر علیرضای گرامی یکیه. این معشوق نیست که به عشق زیبایی و عظمت میده.
من میگم عشق به خودی خودش زیبا و با شکوه ه، جدای از اینکه عاشق کیه و معشوق کدوم.
اما اگر بنا باشه کسی از این دو به شکوه عشق رنگی بده ،اون عاشق است. ولو اینکه معشوق لایق عشق نباشه اما عاشق راستین میتونه عشقی با شکوه بیافرینه.
 و در واقع من با این جمله _که باز هم نمیدونم گویندش کیه_موافقم در واقع این گفته یه جورایی برخلاف جمله قبل ه.
سعی کن عظمت در نگاهت باشه، نه در آنچه که مینگری.



 
 
ساعت ٥:٥۸ ‎ب.ظ روز چهارشنبه ٤ آبان ۱۳۸٤  

عظمت عشق، به عظمت معشوق است.                                                                       ناشناس

 

ز.ن. راجعه به اين جمله حرف دارم،شايد تو پست بعدی گفتم.



 
 
ساعت ۱٢:٢٩ ‎ب.ظ روز چهارشنبه ٤ آبان ۱۳۸٤  

در میان تمامی خانه ها
تنها این دودکش خانه توست
که دود از آن برمیخیزد؛
در این زمستان.

Your love is pure, i know
Your love is brilliant
it's true,i know


ich sage euch.beide