*** در مسیر زندگی ***

بی سر زمین تر از باد*** سابق***
 
آزمودم عقل دور انديش را .....
ساعت ۳:۳٠ ‎ب.ظ روز چهارشنبه ٢٥ آبان ۱۳۸٤  


اول ميخوام بگم که امروز اولين برف امسال باريد، منم شانسش رو داشتم که در زمان ريزش اين گوهرها که هر کدومشون منحصربفرد هستند زير اين ريزش زيبا تو خيابون باشم.


بعد، دلم ميخواد از يک دوست يه دنيا تشکر کنم. ميخوام بهش بگم: تا حالا عزيز بودی و يگانه‌ ـمثل... ـ، قدر و ارزشت رو ميدونستم؛ اما از حالا بدون که ديگه وصف ناپذير ارجمندی واسه من.بازم مثل... . کسی که باعث بشه زوايای ناشناخته روحم رو بازبينی کنم و در اين سلوک به کشفياتی برسم که موجب شناخت بيشتر خودم بشه، برای من فرای هر ارزش، گرانقدر ه. تو چنين کردی و به من، من رو آموختی، بيش از آنچه تا ديروز ميدونستم.حريف قدرم از دستت نميدم، گو همه عالم دشمن باش.سپاس گذارتم.


حالا ديگه بيشتر از يک جمله کوتاه جا ندارم، چون پست طولانی موجب ملال خواننده است.


در انتقاد از کسی يا اثری:

ملامت و ستايش، اعمالی احساساتی هستند که هيچ ربطی به نقد ندارند
.                  خورخه لوييس بورخس