در کتاب های تاریخی آمده است که روزی یکی از دوستان سقراط از سروش غیبی پرسید که آیا خردمند تر از سقراط وجود دارد ؟ سروش غیبی پاسخ دارد: نه. این واقعه سقراط را بر انگیخت تا ببیند که چه چیزی موجب شده تا او خردمندترین انسان باشد؛ در حالی که خود را عالم و دانشمند نمی داند. سرانجام به این نتیجه رسید که: او خردمند ترین انسان است ، زیرا به جهل خود علم دارد و ادعای عالم بودن ندارد. از این پس، وی این رسالت را در وجود خود احساس کرد که در جست و جوی حقیقت ثابت و یقینی، یعنی حکمت راستین باشد و به همگان نشان دهد که علم حقیقی یعنی: "علم به این که نمی دانم."
پ.ن. 1:لطفا نپرسید سروش غیبی چیه؟ یا کیه؟ من نمیتونم جواب صحیح بدم. اما ظاهرا در اینجا نماد خداوند است.
2: درفش عزیز جواب آخرین سوالت یه پست نسبتا طولانی میخواد. سعی میکنم جواب بدم بهت.
|