*** در مسیر زندگی ***

بی سر زمین تر از باد*** سابق***
 
هميشه هم کار شيطون عجله نيست!
ساعت ۸:٤٧ ‎ب.ظ روز سه‌شنبه ۱٦ خرداد ۱۳۸٥  

امروز کشف کردم که ابليس عاشق خدا بوده؛

نه صبر کن تا آخرش رو بشنوی.

آره ميگفتم، می دونی خدا واسه اجرای سناريوش نياز به يک نقش منفی داشت، يکی بايد ميومد نقش سرپيچی کننده رو بازی ميکرد، تا بعدا خدا بتونه آدم و حوا ی مادر!! مرده رو از بهشت بندازه بيرون؛ ميدونی تنها ساکنی از بهشت که حاضر شد نفرين ابدی بشه و همه ی هستی اش رو تا زمان هست قمار کنه، ابليس فرشته بود. تا خداوند بتونه سناريوش رو انجام بده. بعدشم که اينجوری شد. عاشق بود ديگر، همه هست و نيستش رو فدای رضايت خاطر معشوق کرد.

اما می دونی درست است که رسم خوب رويان وفا نباشد و حسابی عاشق کشی می کنند٬ اما خلاصه آخرش ديگ مهرشون به جوش مياد؛ رو اين حساب، منم ميگم خدا آخرش به ابليس محبت خودش رو نشون ميده، تا به همه ثابت کنه: آفرينش است و عشق و happy ending !