*** در مسیر زندگی ***

بی سر زمین تر از باد*** سابق***
 
پیرامون واژه ی همسر، قسمت ۱
ساعت ۳:٤٢ ‎ب.ظ روز سه‌شنبه ۱ اسفند ۱۳۸٥  

درود به همه دوستان و خواننده های گل این وبلاگ، که به معنی واقعی ارزش و اعتبار این وبلاگ هستید. تا حالا چند بار می خواستم این حرف رو اینجا بنویسم و ننوشته بودم؛ اما الان فرصتی پیش اومد تا احساسم رو در این مورد بیان کردم. بیش از یک سال است که این بلاگ، از دید من، برتری ای بر بسیاری از بلاگ ها دارد، اون هم به دلیل وجود خواننده های فهمیده و باشخصیتی مثل شما دوستان خوب است که من افتخار می کنم به خودم جرات میدهم و شما رو دوستان خودم خطاب می کنم. امید این که طولانی زنده باشید و افتخار دوستی و همراهیتون رو هم از من نگیرید.

از همگی عزیزان سپاس گذارم که لطف کردید و زحمت جواب دادن به سوالم را پذیرفتید.
میدونم مدت طولانی ننوشتم ولی اینکه دلیلش چی بوده، خودمم درست نمیدونم، فقط میتونم بگم که دستم به نوشتن نمی رفت و حوصله و تمرکز لازم رو نداشتم. چند بار شروع کردم بنویسم اما بعد از نهای
ت ۵ ـ۶ خط، ولش می کردم. خلاصه امروز نوشتم و به قول معروف آی نوشتم!! برای ۳ تا پست در این مورد مطلب نوشتم و از همگی دعوت می کنم دنباله ی جریان رو تا ۳ پست آینده بگیرید.

                                                       *************

و اما واژه ی همسر، من نمی دونم قبل از پرسیدن اون سوال قصد داشتم بعدا پستی در این مورد بنویسم یا نه، اما تا جایی که یادم است همچی قصدی نداشتم! فقط می خواستم بدونم، رو چه حسابی به این لغت "همسر" می گویند؟ و در ضمن خواستم بدونم از دید دیگران همسر چی معنی میده. مسلم اینکه منم برای خودم یک تعریف هایی در این مورد داشتم و شاید انتظار می داشتم! که همچی نظراتی رو در جواب ها ببینم!! اما جالب اینکه ... اینکه جالب چی بعدا میگم.

اول پیرامون لغت همسر؛ و تعریف این واژه در لغت نامه ی دهخدا 
همسر در لغت سه معنا دارد:


۱: برابر- نظیر- همانند
۲: شریک زندگی _ هر یک از زن و شوهر
۳: هم سخن _ رفیق راه
که اصولا امروزه در زبان فارسی رسمی کشور ایران، تنها یکی از این سه معنا به کار می رود و در زبان روزمره شنوده و یا خواننده، تنها همین معنی دوم را می شناسند. همانطور که وقتی من از شما عزیزان سوال کردم، تعریفتان از همسر چیست؟ همگی سوال مرا همان زن یا شوهر تعبیر کردید و البته پر بیراه هم نرفتید زیرا دلیل اصلی سوال من همین بود، ولی از جایی که باور دارم هر واژه ای با توجه به پیشینه و ریشه اش به معنایی اتلاق می شود، برای دانستن مفهوم زن یا شوهر، اولین گام را دانستن معنای خود این لغت فرض کردم. به طور کلی من به دنبال معنا و خواستگاه این لغت بودم. علاقمند بودم بدانم پیشوند «هم» دقیقا به چه دلیل با لغت «سر» ترکیب شده و معنای زن یا شوهر را به خود گرفته است. با خود فکر کردم چرا برای زن و شوهر گفته شده، همسر، مثلا چرا همراه گفته نشده، یا همدم یا همبستر یا همدل و یا بسیاری از هم های دیگر. به راستی چه چیز در لغت « سر» نهفته بود که پیشینیان پارسی زبان را بر آن داشت تا این ترکیب را برای این معنای خاص انتخاب کنند؟.

آنچه که در بررسی و تفکرم در پی این لغت فهمیدم این بوده که: لغت همسر مانند بسیاری از دیگر لغات زبان فارسی، به دلیل همگن بودن معنایی، از جایگاه اول خود به معنی دوم راه یافته است. احتمالا، این توضیح خیلی روشن نیست، سعی می کنم با مثالی منظور خودم را بهتر بیان کنم. بسیاری از لغات در فارسی ـ و همینطور دیگر زبان ها ـ به این شکل معنای تازه پیدا کرده اند. مثلا واژه ی «سیم» در فارسی، به معنای نقره بوده و چون در ابتدا در ساخت تارهای موسیقی از نقره استفاده میشده و بعدها در ساخت سیم ابزار الکتریکی اولیه، نقره به کار می بردند، کم کم لغت سیم معنای تازه ای به خودش گرفت، و امروزه ما این لغت را به طور روزمره برای نقره نمی شناسیم، بلکه در معنی دوم جا افتاده. و تنها در متون قدیمی و ادبی سیم را نقره معنی می کنیم. شاید جالب باشد که برایتان بگویم، لغت همسر که امروزه تقریبا در معنی اولیه به کار نمی بریم در زبان مردم بومی مازندران و اغلب قدیمی ترها به معنای اول به کار می رود. زبان مازندرانی یکی از ریشه های امروزی نزدیک، به زبان فارسی دری** است، که امروزه در ایران بطور رسمی تکلم می شود.

کمی از موضوع اصلی دور شدم. لغت همسر نیز به همین طریق به دلیل یکسانی بار معنایی برای پیشینیان فارسی زبان ما، از معنای همانند و شبیه به جایگاه فعلی در آمد. اگر بخواهم باز هم در این مورد توضیح دهم بحث به درازا خواهد کشید، چرا که اگر کسی به دقت بخواهد واژه را مورد بررسی قرار دهد، احتمالا سوالی را که من از خود پرسیدم، به ‌ذهنش آمده است یا خواهد آمد، چرا «سر» و البته سوال نابجایی هم نیست، و جواب این سوال خود ریشه در فرهنگ اصیل و قدیمی، تفکرات و دیدگاه های بنیادی مردمان ایران زمین دارد. که من در یک پست جداگانه نگاهی هر چند گذرا به این موضوع خواهم کرد.

خوب فعلا شخصا به جوابی که پیرامون معنی این لغت می خواستم، رسیدم. ادامه ی بحث که شامل بررسی کامنت ها و دیدگاه های خودم در این مورد و توضیحات است رو به پست بعدی موکول می کنم.

راستی از احوالپرسی های همگی تان ممنون. شرمنده که بعضی نگران من شدند.

**فارسی دری: فارسی درباری