ساعت ۳:۱٠ ب.ظ روز سهشنبه ۱٢ تیر ۱۳۸٦ |
نمی دونم چه سرری توی این تار ایرانی هست که وقتی می شنومش انگار تار روحم را می نوازند! چنان عمیق احساسش می کنم و شور و وجدی در من ایجاد می کنه که هر بار گویی بار اول است و متعجب میشم، از این همه نزدیکی و آشنایی درونی با این آوای فرا زمینی! کاملا و عمیقا می تونم حدس بزنم چی باعث سماع عارفانه بعد از شنیدن این نوا میشه ـ اما خوب برای درک سماع در پي شنیدن صدا در کوی مسگران، حتما عمری راه باید طی کنم تا شاید به همین منوال درکش کنم. درست مثل همان پانزده سال پيش که شنیدن صدای این ساز مرا واداشت تا به دنبال آموزش موسیقی سنتی برم و از لذت صدای این ساز بیشتر بهره ببرم. اون زمان هم صدای ساز جادویی استاد ذوالفنون به وجدم آورد؛ هنوز اون سه تار رو دارم. شاید یک روزی ادامه اش دادم!! ای دل اگر عاشقی، با صدای افتخاری و سه تار استاد ذوالفنون صدای: تار و سه تار، دوتار ترکمن ها با اون هی هی جالب و منحصر به فرد، کمانچه، سنتور، نی، چنگ، گیتار، پیانو، ساکسیفون، سازدهنی از نوع سبک کانتری میوزیک امریکای شمالی و ویلون. صدای بارون و صدای شب، آره گمونم همین چندتا!! باشه. نواهای مورد علاقه ی من هستند. به همین کمی؟؟ |