چون عمر بسر رسد چه بغداد و چه بلخ پیمانه چو پر شود چه شيرين و چه تلخ
خوش باش که بعد از من و تو ماه بسی از سـلخ بـغره آیــد از غـره بـسلخ
***
آنان که اسیر عقل و تمییز شدند
در حسرت هست و نیست ناچیز شدند
رو باخبرا تو آب انــگور گـُـزین
کان بـی خـبران بغوره میویز شدند