*** در مسیر زندگی ***

بی سر زمین تر از باد*** سابق***
 
خانه
ساعت ٧:٢٤ ‎ب.ظ روز یکشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸٤  
هیچ جا خونه خود آدم نمیشه.
این جمله رو بیشتر ما شنیدیم، منم اینو بارها شنیدم؛ وقتی بچه بودم از مادر بزرگم زیاد این جمله رو میشنیدم، با خودم میگفتم:"آخه خونه مگه چیه؟ حوصله آدم توش سر میره . واسه چی بزرگترا این حرف رو میزنن؟ "
حالا سالها از اون دوران گذشته و منم معتقدم، هیچ جا خونه خود آدم نمیشه. مهم نیست که این خونه چه شکلی باشه، کوچیک، بزرگ،اجاره ایی، قدیمی، مدرن،گرون،ارزون یا هر چیز دیگه، اصلا اهمیت نداره؛ تنها مسئله مهم اینه که بشه بهش بگی: "اینجا خونمه."
اونجا کسی مزاحمت نشه،خودت باشی و خودت، آزادی انتخاب چگونگیه صرف وقتت و سرپناهی پوشیده که انسان رو از نگاه کنجکاوانه هر دیگری ای در امان نگه میدارد.
احساس آرامشی که هیچ کجای دنیا غیر از خونه خوده آدم، بهش نمیده،؛ این احساسی که خونه بهم میده مثل آرامشیه که نوباوه ای فقط تو آغوش مادرش به دست میاره، امنیت،پناه، آرامش آرامش و آرامش...