حرفی نیست!
تنهاست
آرزویی در دل
دعایی یر لب
گذر بی احساس زمان
حسرت لش
_ به درازای سایه های عصرگاهی_
چشمان دوخته
بر برگ های سرگردان پاییزی
و دیگر هیچ!
با این همه
خورشید درخشان است
گوش به زنگ
چشم به انتظار
و دل امیدوار
به امید دیدار ..