ساعت ۸:۱٠ ب.ظ روز چهارشنبه ۱٠ اسفند ۱۳۸٤ |
ديگر آنقدر بزرگ شدم که دلم دروغ های شيرين بخواهد.
پ.ن.ها: ۱ـ توضيح در حد دانش اندک من راجع به هايکو پست قبل: همونطور که احتمالا بيشتر شما عزيزان ميدونيد، کوهستان فوجی در ژاپن کوهی مقدس، برای مردم آن ديار است؛ رهروان بودايی به فوجی صعود می کنند اما هدف اصلی تفريح يا ورزش نيست، از ديد آنان اين راه طی مسيری مذهبی است، که در آن ميتوان به اِشراق [روشنی ـ آنچه که بودا بدان رسيدـ] نزديک شد يا رسيد. حلزون در اينجا کنايه از رهرو بودايی است (حقارت حلزون در برابر کوه عظيم فوجی ياما، همچون حقارت يک رهرو در برابر عظمت بودا يا همان روشنی است.) شاعر هايکو به رهرو بودايی توصيه می کند برای صعود به روشنی و بطور سنبليک فوجی، آهسته بايد راه را بپيماید. اين هايکوی زيبا و عميق هميشه مرا به ياد اين بيت فارسی (اگر اشتباه نکنم از سعدی) ميندازد که از ديد من تطابق معنايی بسيار نزديکی با اين هايکو دارد «رهرو آن نيست که گه کند و گهی خسته رود........ رهرو آن است که آهسته و پيوسته رود». ۲ـ "y" گرامی از اينکه تو رو در جمع خواننده هام ديدم بسيار خوشحالم. با اشتياق علاقمند به خواندن نظرات جالب و پر مغزت که با حوصله زحمت می کشی و مينويسی، هستم. به هيچ وجه نشانه بی احترامی نميدونم همونطور راحت خطابم کن. اون پست شايد در ۳ يا ۴ قسمت بايد گنجونده بشه، اميدوارم بزودی بگذارمش. ۳ـ شما تا حالا همچين پيام جالبی تو کامنت هاتون داشتين؟! نويسنده: samar « oooooooooooooooooooooo. اسه اسه ريسه ريسه بی تو قلبم ميره واسه..........نای نای ناي .......نای نانای نای...............ديرارام رام دارا دام دام D:» نميدونم شايد داشتيد! اما من که از اين همه مفهوم و ربط در تحيرم! به هر حال ممنون که انگشت رنجه کردی برام رنگ (reng) گرفتی samar جان.
|