ساعت ٢:٤٦ ب.ظ روز یکشنبه ٢٠ فروردین ۱۳۸٥ |
از ایران تقریبا اکثر قریب به اتفاق خبرهای عمومی که بهم میرسه یا میخونم، ناراحت و ناامید کننده است. اما گاهی یک خبر زیبا چنان شعف و امیدی در دلم روشن میکنه که دردم از یاد میره؛ بلند میشم و دست به نوشتن برمیدارم. میخوام شادیم رو ثبت کنم. خبر رو اولین بار تو بلاگ امیر میخونم اما نمیدونم یک مسئله عمومی شده است چند ثانیه بعد تو بلاگ محافظه کار لینکش رو میبینم، هیجان زده میشم از جام پا میشم دردم برای مدتی کاملا محو میشه. خوشحالم. این خبر عالیه. باید درد کشیده باشی تا بدونی درمان یعنی چی! سالها پیش قصد کردم در این راه عمرم رو بگذارم اما به دلایلی ممکن نشد، دو سال پیش قصد کردم بلاگی بزنم و در اون دختران مجرد ایرانی رو راهنمایی کنم تا کمترین آسیب ها بهشون وارد بشه، پیش نویس متونی آماده شد ولی به دلایلی باز هم کار مفیدی نکردم ، اما شاید به جرات بتونم بگم هفته ای نبود که این موضوع ذهنم رو زمانی مشغول نکرده باشه. و امروز بلاخره این حرکت جسورانه ی انجمن زنان باعث شادمانی و مسرت من شد. این آغاز راهی دشوار و طولانی است اما تقريبا همیشه حرکات اول در چنين مباحثی مشکل ترین قسمت کار است. مطرح شدن حق برابری شروط ازدواج در ایران خیلی مهم است. خیلی. من یک زنم و شاید دلیل این همه هیجانم از دید اکثریت مردان خواننده ی بلاگ این باشه، من انکار نمیکنم، اما ثابت خواهم کرد که این دلیل شادی من نیست. شاید کسانی بخوان بگن حالا زیادی ذوق نکن، نه به باره نه به داره! اما من میگم میدونم و باز هم خیلی خوشحالم. در جامعه مردسالار زورگوی ایران با قوانین اسلام که در آن زن ابزاری است در دست مرد _ حتی جمهوری اسلامی به کنوانسیون جهانی حقوق زنان نپیوسته، حالا کاری نداریم که به کنوانسیون ضد صلاح اتمی که پیوسته در عمل کشک بوده، اما همین وقاحت و گستاخی بس، که در عیان هم نشان داد زن از دید ما حقوقی ندارد! ــ به هر حال، هدف اینکه در یک همچین حکومتی امروز زنان تونستن تا این حد پیش بروند که همچین بیانیه یا خواسته ای رو مطرح کنند. مسلم اینکه برخوردهای اولیه کاملا خشن و رد کننده خواهد بود؛ اما این آغاز راه شروع شده. به تمامی پیشگامان این راه تبریک و دست مریزاد میگم. و اما عدالت من یعنی اینکه حقوق برابر زن و مرد. نه برتری هیچکدام. درست که قوانین فعلی عادلانه نیست و حق مردان ده ها برابر بیش است، اما دو نکته در شروط این بیانیه قابل ایراد است. یکی اینکه فرزندان از حقوق مسلمه پدر یا مادر نیستند. دادن حق حضانت به مادر بطور بی قید و شرط به دور از عدالت است، در این راستا باید اول و از همه، منافع کودک در نظر گرفته شود. البته برای کودکان تا مقطع زیر 8 سال با مادر بودن تقریبا بسیار مهمتر و لازمتر از با پدر بودن است، اما در اين مورد هم بايد شرايط مادر و پدر را بررسی کرد و برای دیگر کودکان باید تفاوت هایی قایل شد. دیگر اینکه اگر روزی _ حالا 70 سال دیگر_ این قوانین مورد تصویب قرار گرفت، باید راجع به حق مهریه! زنان قوانین تغییر کند زیرا با احتساب قوانین جدید مهریه ظلمی در حقوق مردان خواهد بود و این عادلانه نیست. عجالتا تا ۷۰ سال ديگر! شما دختران و خانمهای جوانی که قصد ازدواج داريد، اين حقوق رو شرط ضمن عقدتون قرار بدهيد، و به حرف های شيرين آقای عاشق! اهميت ندهيد؛ همه ی اونهايی که امروز و هر روز در راهروهای دادگاه خانواده در ايران می دوند و زير ظلم قوانين ناعادلانه له می شوند، روزی با عشق! ازدواج کردند. نگيد، اگر اين شرايط ـ حق برابر ـ را مطرح کنيم ناراحت ميشه، ميذاره ميره. اگر ريگی به کفشش نباشه و غرض و مرضی نداشته باشه که فردا آزارت بده و اگر واقعا بخوادت، نميره. اگر هم که نه بگو همون بهتر که رفت و زود فهميدم واقعا چه جور آدمی! بوده، و البته فراموش نکن، مهريه يعنی خودت رو فروختی، اگر آنقدر با شعوری که حق برابر ميخواهی، مهريه رو فراموش کن. يادت باشه تو انسانی و قابل خريد و فروش نيستی. اين قانون عرب بوده که زن، مثل اسب و شمشيرش قابل خريد و فروش است. پ.ن.۱ـ هر خانمی که سوال يا کمکی در اين باره می خواد در خدمتش هستم. ۲ـ خوشحالی و افتخار خودم رو از وجود افرادی مثل ندانی! و جن جنگل، ـ که در وبلاگ امير عزيز کامنت گذاشتند ـ ابراز ميکنم،افتخاریست برايم که همزبان اين چنين افراد، عميق و با درکی هستم. چون شما در ايران و جهان افزون باد.
|