ساعت ۸:۳٤ ب.ظ روز چهارشنبه ٢۱ تیر ۱۳۸٥ |
عدالت مفهومی انتزاعی است و اين بدان معناست که مفهوم عدالت، محصول انسان متمدن است و با این نگاه، عدالت، خارج از اندیشه ی انسان متمدن زیست نداشته و بدون او وجود نخواهد داشت. بنابراین، نگاه به دنیای بدون حضور انسان متمدن، از نقطه نظر عادلانه بودن یا نبودن، دیدگاهی خام است و انتظار اجرای عدالت در اين سیستم انتظاری نابجا و اساسا بی مفهوم است، زیرا همانطور که ذکر شد، در این نظام اصولا مفهومی به نام عدالت وجود خارجی نداشته است و با این تعریف، دیدگاه ناعادلانه بودن یا نبودن جهان و قوانین حاکم بر آن _ در طبیعت _ معنای متعارف خود را از دست می دهد و اصولا چنین دیدگاهی بی معناست. درست مانند این است که بگوییم، هرگز انسان بالدار در جهان وجود خارجی ندارد و بعد بگوییم، انسان بالدارباید یا نباید چنین کند یا چنان باشد! حضور عدالت در اندیشه و کلام آدمی همزمان با تولد id در روان او بوجود آمده است. نوزاد انسان _ و البته تمامی جانوران این کره ی خاکی که تا به امروز شناسایی شده اند_ با به الفعلي، به نام igo به دنیا می آیند؛ id در آدمی، با تربیت کودک انسان، توسط انسان متمدن آموخته می شود. اگر بگوییم پرورش می یابد، بدان مفهوم است که به القوه وجود داشته و به الفعل در می آید، اما چنانکه بگوییم بوجود می آید یعنی اینکه کلا id در ذات بشر بدوی نبوده است، بلکه انسان متمدن آنرا همچو خط، اختراع کرده است و در حین تربیت کودک، آنرا به او می آموزد. و دقيقا به همين دليل است که هر چه افراد از نظر فرهنگی و تربيتی در سطح بالاتری باشند، رفتاری انسانی تر و منصفانه تر ارائه می دهند.
پ. ن. و اما دليل نوشتن من از ديدگاهم در اين باره، بحث چندين ماه پيش ما بوده مهرداد جان، همان بحثی که آنروز نتوانستیم به درستی به انتها برسانيم، زيرا آن زمان بيان انديشه ام به صورت الفاظ ممکن نشد، امروز قادر شدم ـبعد از ساعت ها فکر کردن به ديدگاهم آنرا با استفاده از کلمات بيان کنم و بگويم که چرا از ديد من زلزله ها ( و اصولا تمامی بلايای طبيعی) نشان بی عدالتی و ظلم نيستند ولو اينکه يکی از همين بلايا بر سر خود من نازل شود. |