ساعت ٩:۱٠ ب.ظ روز دوشنبه ٦ خرداد ۱۳۸٧ |
امروز نقدی بر کتابی می خوندم که سال ها پیش کتاب رو مطالعه کرده بودم، وقتی تاریخ چاپ کتاب رو نگاه کردم سعی کردم به یادم بیارم در چه سالی بوده که خوندمش؟ با حدس و توجه به شرایط اون موقع تقریبا میشد که بگم کی بوده. اما چیزی که توجه ام رو جلب کرد، این بود که من تاریخ سال وقایع به ظاهر مهم زندگیم رو نمیدونم و برای به یاد آوردنشون باید به دقت فکر و حساب کنم و بعد میگم فکر کنم فلان موقع بوده!_منظورم چیزایی است که در بزرگسالی خودم اتفاق افتاده_ تنها اتفاقی که تاریخش رو خیلی سریع می دونم، تولد برساست. الان که این رو نوشتم متوجه شدم با ماه حادثه مشکلی ندارم اغلب می دونم در چه فصل و چه ماهی رخ داده. نمی دونم مسئله به خاطر تغییر تقویم رسمی محل زندگیم است که موجب شده مثلا هر بار که می خواهم بدونم الان در ایران چه سالی است با تردید بین 86، 87 و حتی 88! معطل می مونم! مطمئن نیستم دلیل این جریان چی می تونه باشه. اما به نظر خیلی این موضوع هم دخیل نیست چون حتی تاریخ خروجم از ایران هم به طور دقیق چه ایرانی چه بین المللی یادم نیست کی بوده! با خودم فکر می کنم یعنی اینقدر وقایع برام بی تفاوت بودند! که نمی دونم یا اینکه.. ، اما می بینم نه دلیلش بی اهمیتی مسائل برام نبوده چون حتی چیزهایی که بسیار هم برام مهم بوده یا هستند رو تاریخ عددیش به یاد ندارم، اینکه فصل و ماه رو می دونم به دلیل این است که عدد نیستند و نامی دارند. مثل اینکه جریان همون است، من به اعداد توجه نمی کنم و به همین دلیل با رقم ها مشکل دارم! حالا می دونم چرا تولد برسا رو از همه زودتر یادم میاد چون با تولد خودم عددش یکی است :)) |